نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشکده شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
2 دانشیار گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: In recent years, leeches have been used to treat some diseases, extract many enzymes and substances that are effective in treating diseases.This study aims to influence the two environments of water-moss and peat moss soil on the number of cocoons, the weight of the cocoons and the losses in the oriental leech.
Method: For this purpose, 300 productive leeches for 45 days in 6 treatments and 3 repetitions per treatment: treatment (1) 10 leeches in water-moss, treatment (2) 15 leeches, treatment (3) 25 pieces Leeches, treatment (4) 10 pieces of leeches in Peat mosss, treatment (5) 15 pieces of leeches, treatment (6) 25 pieces of leeches. Reproductive leeches were kept in a water-moss environment in tanks containing 50 liters of chlorine-free water at 28-27°c. The mosses were controlled and sprayed twice a week, and the cocoons inside the mosses were collected and stored at 25°c. Productive leeches were kept in a 10-liter plastic container in the soil of Peat mosss. The peat moss soil was inspected 3 times a week and sprayed to retain moisture, and cocoons were collected inside the moss soil and stored at 25 °c in the peat moss soil.
Results: The results showed that the number of cocoons produced in water-moss and paet moss soil did not differ significantly (p <0.05). The weight of the cocoons produced in the two environments did not differ significantly (p <0.05). Also, the number of casualties of productive leeches in the two environments showed no significant cifference (p <0.05).
کلیدواژهها [English]
مقدمه
کبددارای نقش مهمی در تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی می باشد. کبد دراعمال حیاتی متنوعی از جمله متابولیسم،ترشح وذخیره دخالت دارد. علاوه بر این سم زدایی انواع داروها واگزنوبیوتیک ها درکبد روی میدهد.از این رو بیماری های کبدی ازمشکلات جدی سلامتی می باشند. بیماری های کبدی ممکن است به هپاتیت حاد و مزمن، هپاتوسیس و سیروز طبقه بندی شوند. بیماری های کبدی توسط موادشیمیایی سمی، مصرف الکل، عفونت ها و اختلات اتو ایمن ایجادمی شوند(22). امروزه تنها راه درمان سیروز، پیوند کبد است که به دلیل کمبود دهنده و وجود بیماری های قابل سرایت در اثر این پیوند به افراد و همچنین عود مجدد بیماری و از بین رفتن مجدد کبد، درصد درمان از این راه کمتر شده و دانشمندان برای یافتن راه های درمانی جدید به سمت درمان های ضد فیبروزی متمایل شده اند(8). کادمیوم یک عنصر ضروری نمی باشد و از طریق تولیدات صنعتی، آلودگی های محیطی و غذاهای مختلف وارد بدن انسان و حیوانات می گردد(25). درمان با کلرید کادمیوم با دوز 40mg/kg باعث افزایش معنی دار فعالیت AST,ALP در موش های صحرایی تحت درمان گردید(1). تولید گونههای اکسیژن واکنشی و صدمات اکسیداتیو با مسمومیت کبدی القاشده توسط کادمیوم ارتباط دارد. کادمیوم باعث کاهش محتوی گلوتاتیون در هپاتوسیت های جداشده میگردد. صدمه کبدی ایجاد شده توسط در معرض قرارگرفتن با کادمیوم شامل مرگ سلولی و نکروز میباشد. محققین عواملی هم چون افزایش تولید گونه های اکسیژن واکنش پذیر(ROS) و به دنبال آن استرس اکسیداتیو ناشی از تولید ROS را در القا اثرات سمی کادمیوم در بافت های مختلف دخیل می دانند(38). بین تولید ROS داخل سلولی و مرگ سلولی برنامه ریزی شده به دنبال در معرض قرار گرفتن با کادمیوم ارتباط مستقیم وجود دارد(17). استفاده ازموادطبیعی با منشاء گیاهی درطب سنتی برای درمان وحفاظت کبدی دارای تاریخچه طولانی می باشد. فلاونوئیدها و ترکیبات فنولی بطور وسیعی درگیاهان وجود دارند و دارای فعالیت های بیولوژیکی متعدد ازجمله توانایی خنثی کردن رادیکالهای آزاد و فعالیت آنتی اکسیدانتی می باشند. این ترکیبات در درمان و حفاظت سلول های کبدی در برابر آسیب های اکسیداتیو نیز مورد توجه می باشند(26).گل ساعتی با نام علمی Passiflora caeruleaگیاهی از خانوادهPassifloraceae است. حدود 50 گونه از جنس گل ساعتی یا passiflora وجود دارد.گل ساعتی در نواحی گرمسیری و حاره ای یافت می شود(36). ترکیبات متنوعی در گل ساعتی از جمله فنول ها، فلاونوئیدهای گلیکوزول و ترکیبات سیانوژنیک اسید وجود دارد. ویتکسین از عصاره متانولی گل ساعتی جدا شده که یکی از فلاونوئیدهای گلیکوزول مهم می باشد(19). ایزو اورینتین، اورینتین، ایزو اورینتین، کامپفرول، آپی ژنین، کورستین، کربوهیدرات ها، آمینواسیدها، بنزوپیرون ها، گیکوزیدهای سیانوژنیک اسید، مشتقات پیرون از جمله مالتول و اتیل مالتول از جمله ترکیبات گل ساعتی هستند(20). از بخش های هوایی گیاه گل ساعتی به ویژه برگ های آن کریزین، لوتئولین اورینتین، ایزو اورینتین، ایزوویتکسین و تانن ها جدا گردیده است(11،31). مطالعات متعددی بر روی اثرات گل ساعتی صورت گرفته است. تجویز گل ساعتی گونه P.caerulea و بادرنجوبه به عنوان کاهش دهنده استرس فیزیولوژیکی عمل می کند و سطوح پلاسمایی کورتیکواسترون را کاهش میدهد(13). گیاه گل ساعتی گونه P.caerulea دارای اثرات مفیدی بر کولیت(ورم مخاط روده بزرگ) آزمایشگاهی عمل میکند(6). عصاره آبی گل ساعتی گونه های P.alata, P.edulis التهاب را در مدل موش های مبتلا به آماس ریوی مهار می کنند(35). القا مکرر عصاره آبی برگ های گل ساعتی P.alata افزایش وزن بدن را مهار می کند بدون این که تغییری در رفتار موش ایجاد کند(9). عصاره استونی برگ های گل ساعتی P.subpeltata دارای اثرات حفاظتی خوبی برعلیه مسمومیت کبدی القا شده توسط استامینوفن در موش های صحرایی می باشد(29). برگهای گل ساعتی P.lechenaultiغنی از پلی فنول ها مسمومیت کبدی القا شده توسط پاراستامول را در موشهای صحرایی تصحیح می کند(28). از آن جایی که آنزیمهای کبدی منحصراً در هپاتوسیت های کبدی سنتز می شوند واندازه گیری آنها یکی ازمعیارهای تشخیصی عملکرد کبد می باشد و از طرفی سنجش فاکتورهای بیوشیمیایی خون در گروههای پیش تیمارشده با عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی متعاقب مسمومیت کبدی القا شده توسط کلرید کادمیوم در طی مدت 30 روز تا به حال موردبررسی قرار نگرفته لذا در این تحقیق به بررسی اثر حفاظتی عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گل ساعتی بر سوء عملکردکبدی القاء شده توسط کلرید کادمیوم در موش صحرایی نر بالغ پرداخته شده است.
مواد و روش ها
حیوانات آزمایشگاهی
مطالعه حاضر ازنوع تجربی بوده و کلیه حیوانات مورد مطالعه ازمحل تکثیر و پرورش موسسه سرم رازی استان فارس تهیه شده شدند. مطالعه حاضر بر اساس رعایت کلیه کدهای اخلاقی کار با حیوانات آزمایشگاهی تدوین شده وزارت بهداشت ودرمان آموزش پزشکی به انجام رسید. در این مطالعه تجربی از موش های صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن تقریبی10 ±200 گرم و در محدوده سنی 3- 5/2 ماه استفاده گردید. حیوانات موردآزمایش تحت دوره نوری 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی و در دمای 20 درجه سانتی گراد و رطوبت کافی نگهداری شدند. تغذیه حیوانات مورد مطالعه توسط غذاهای آماده استاندارد و بدون محدودیت در آب و خوراک صورت گرفت.
گروه بندی حیوانات
54 سرموش صحرایی نر بالغ در 6 گروه 9 تایی تقسیم شدند و پس از گروه بندی و سپری کردن دوره تطبیق با حرارت و رطوبت محل نگهداری، مورد آزمایش قرار گرفتند.
گروه بندی حیوانات:
گروه کنترل: حیوانات این گروه تحت تاثیرهیچ گونه استرسی ازجمله تزریق درون صفاقی قرار نگرفتند. گروه شاهد1: حیوانات این گروه 0.2ml/kg آب مقطر روزانه به صورت درون صفاقی دریافت کردند. گروه شاهد2: حیوانات این گروه2mg/kg کلرید کادمیوم روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 21 روز دریافت کردند. گروه تجربی1: حیوانات این گروه 2mg/kg کلرید کادمیوم روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 21 روز و سپس 150mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 30 روز دریافت کردند. گروه تجربی2: حیوانات این گروه 2mg/kg کلرید کادمیوم روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 21 روز و سپس 300mg/kg عصاره هیدروالکلی هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 30روز دریافت کردند. گروه تجربی3: حیوانات این گروه 2mg/kg کلرید کادمیوم روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 21 روز و سپس 450mg/kgعصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی روزانه به صورت درون صفاقی به مدت 30 روز دریافت کردند. انتخاب دوزمصرفی کلرید کادمیوم و دوزهای مصرفی عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی با توجه به مطالعات قبلی صورت گرفت(10،16). پس از آخرین تزریق کلیه حیوانات تحت تأثیر بی هوشی با اتر قرار گرفته و خونگیری مستقیم از قلب به عمل آمد. نمونه های خونی به دست آمده 20 دقیقه در شرایط آزمایشگاهی نگه داری شد و به مدت 15 دقیقه با دور 2000 در دقیقه سانتریفیوژ شدند.
بررسی بیوشیمیایی
اندازه گیری LDH, ALTبه روشDGKC و بر اساس واکنش های زیر صورت گرفت.
اندازه گیری ASTبه روش IFCC و براساس واکنش های زیر صورت گرفت.
برای اندازه گیری ALPاز روش P-Nitrophenyl Phosphate AMP استفاده گردید که بر اساس آن ALP روی سوبسترای بی رنگ 4 نیتروفنیل فسفات اثر کرده آن را به 4 نیتروفنل زرد رنگ تبدیل می نماید. تغییرات جذب نوری با فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز متناسب است.
برای اندازه گیری پروتئین توتال از روش biuret reaction end point استفاده گردیدکه در این آزمایش پروتئین ها در محیط قلیایی با یون های مس و تارتارات تشکیل رنگ لاجوردی را سبب می شوند و شدت رنگ ایجاد شده متناسب با مقدار پروتئینتوتال در نمونه میباشد. برای اندازه گیری آلبومین ازروشBromocresol Green استفاده گردیدکه در این آزمایش آلبومین با برم کرزول یک کمپلکس رنگی ایجاد می کند. شدت رنگ ایجاد شده متناسب با مقدار آلبومین در نمونه می باشد.
اندازه گیری GGT با روش آنزیماتیک صورت گرفت. در این واکنش ال-گاما-گلوتامیل-3-کربوکسی-4-نیترانیلید وگلیسیل گلیسین توسط GGT به گاما-گلوتامیل-گلیسیل گلیسین و 5-آمینو-2-نیتروبنزوات تبدیل می گردد که این واکنش قابل برگشت است. میزان -آمینو-2-نیتروبنزوات متناسب با میزان فعالیت آنزیمGGT می باشد که با روش فتومتری قابل اندازه گیری است.
برای اندازه گیری بیلی روبین معرف دی آزو(مخلوط نیتریت سدیم و اسید سولفانیلیک) با بیلی روبین واکنش داده و ایجاد رنگ آزو را می کند که درpH قلیایی قرمزرنگ است. بیلی روبین مستقیم پس از ایجاد به رنگ صورتی در می آید ولی بیلی روبین توتال با افزودن محلول تسریع کننده و درpH قلیایی سبزرنگ می گردد(2).
آزمایش های بافت شناسی
پس ازکالبدگشایی حیوانات کبد آنها برداشته شد. در مرحله تثبیت بافت ها در فرمالین بافر خنثی 10 درصد تثبیت گردیدند. مرحله آبگیری به کمک الکل با غلظتهای متفاوت( از کم به زیاد) صورت گرفت. مرحله شفاف سازی با قرار دادن بافت ها در دو ظرف حاوی زایلین صورت گرفت. درمرحله جایگزینی بافت ها در سه ظرف حاوی پارافین مذاب (65 درجه سانتی گراد) هر کدام یک ساعت قرار داده شدند.در مرحله قالب گیری از قطعات سالو کهارت استفاده شد. درمرحله مقطع گیری مقاطع بافتی به ضخامت4-5 میکرون بریده شدودرمرحله رنگ آمیزی از رنگ هماتوکسیلن وائوزین استفاده گردید. تمام مطالعات بافتی زیرنظرپاتولوژیست صورت گرفت(4).
تحلیل آماری
جهت تجزیه و تحلیل و آنالیز داده ها از برنامه نرم افزاری SPSS18 استفاده شد. ابتدا داده های خام به رایانهها داده شد و آزمون آماری ANOVAبر روی آن ها انجام گرفت. به منظور بررسی اختلافات معنی دار داده ها از تست توکی (Tukey-HSD ) استفاده شد و معنی دار بودن اختلاف میانگین ها در سطح05/0>P مورد بررسی قرار میگیرد. مقادیر غلظت پلاسماییGGT،LDH ،ALP ، ALT ، ALP، پروتئین توتال، آلبومین، بیلی روبین به صورت میانگین±خطای معیار ارائه شد.
نتایج
مطالعات آماری و مقایسه میانگین غلظت سرمی,ALP LDH, ALP,ALT,GGT،آلبومین،بیلی روبین وتوتال پروتئین بین گروه های تجربی، کنترل وشاهد2و1 انجام گرفت. نتایج همراه با محاسبات آماری در قالب جداول آورده شده است. بررسی آماری توسط آنالیز آماری ANOVA و تستTukey انجام گرفته است و05/0 p≤ مرز استنتاج آماری برای اختلاف معنی دار بین گروه های تجربی، کنترل و شاهد 2 و 1 در نظر گرفته شده است. میانگین غلظتAST سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم AST درگروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و 300,450mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم AST درتمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد(جدول1). میانگین غلظت ALT سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم ALT در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم ALT درتمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد(جدول1).
میانگین غلظت ALP سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد.میانگین غلظت سرم ALPدر تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد(جدول1). میانگین غلظت بیلی روبین سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت بیلی روبین سرم در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت بیلی روبین سرم درتمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد1 افزایش معنی داری نشان داد(جدول2) میانگین غلظت پروتئین توتال سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت پروتئین توتال سرم در گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و 300,450mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم افزایش معنی داری نشان داد(جدول2).
میانگین غلظت آلبومین سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت آلبومین سرم در گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و 300,450mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت آلبومین سرم درگروه تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و 150mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 کاهش معنی داری نشان داد(جدول2).
میانگین غلظت GGT سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم GGT در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم GGT درتمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد(جدول2).
میانگین غلظت LDH سرم در گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم LDH در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم LDH در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی و کلرید کادمیوم نسبت به گروه کنترل و شاهد 1 افزایش معنی داری نشان داد(جدول2 و1).
جدول1-تاثیر مقادیر مختلف عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی بر پارامترهای بیوشیمیایی درسرم موش صحرایی نر مسموم شده با کلرید کادمیوم
Bilirubin (mg/dL) |
ALP (IU/L) |
ALT (U/L) |
AST (U/L) |
گروه های تجربی |
008/0 161/0 |
59/5 88/1202 |
56/3 11/199 |
92/ 2 22/104 |
کنترل |
008/0 170/0 |
61/5 22/1200 |
18/4 22/198 |
04/ 4 66/103 |
شاهد1 |
a015/0 471/0 |
a92/11 33/1275 |
a58/4 77/357 |
a24/13 77/208 |
شاهد2: دریافت کننده کلرید کادمیوم |
bc010/ 0 394/0 |
b82/12 44/1210 |
bc10 /3 11/325 |
c47/ 6 33/193 |
کلرید کادمیوم+150mg/kgبخش های هوایی گل ساعتی |
bc015/0 348/0 |
b20/14 22/1219 |
bc31/4 77/309 |
bc 84/2 00/168 |
کلرید کادمیوم+300mg/kgبخش های هوایی گل ساعتی |
bc008/0 294/0 |
b88/5 88/1213 |
bc56/5 22/265 |
bc 39/ 3 33/147 |
کلرید کادمیوم+450mg/kgبخش های هوایی گل ساعتی |
حرف a نشان دهنده اختلاف معنی دار گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم با گروه کنترل و شاهد1 در سطح 05/0 p≤ ، حرف b نشان دهنده اختلاف معنی دار گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم با گروه های تجربی در سطح 05/0 p≤ ، حرف c نشان دهنده اختلاف معنی دار گروه کنترل و شاهد 1 با گروه های تجربی در سطح 05/0 p≤ می باشد.
یافته های بافت شناسی
درگروه کنترل و شاهد 1 بافت کبد دارای سلول های کبدی نرمال باسیتوپلاسم محافظت شده وهسته مشخص می باشند(اشکالA,B). مطالعات بافت شناسی دلالت بر این دارد که گروه شاهد 2 دریافت کننده کلرید کادمیوم در مقایسه باگروه کنترل و شاهد 1 باعث ایجاد نکروز، افزایش میتوز در سلول ها ، مرگ سلولی، التهاب میتوزی غیرطبیعی درفضای پورتال وهسته بزرگ شده گردید(شکلC). درگروه دریافت کننده کلرید کادمیوم و 300mg/kg و 150mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی از نکروزسلول ها جلوگیری شده ولی هسته سلول ها هنوز درشت می باشد ولی مرگ سلولی و میتوز وجود نداشت(اشکالD,E). گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم و 450mg/kg عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گل ساعتی بافت کبد نرمال را نشان داد(شکلF).
شکل 1-فوتومیکوگراف بافت کبد در گروه های مختلف.(بزرگنماییX40)
شکل A و B: درگروه کنترل و شاهد1 ساختار طبیعی بافت کبد به همراه هپاتوسیت های سالم (پیکان ها) مشاهده می گردد. شکلC: درگروه شاهد دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش هپاتوسیت ها، انسداد سینوزوئیدی(ستاره ها)، کاریولیز(پیکان)، نکروز(فلش پهن)، افزایش بافت همبند و سلول های التهابی(فلشهای باریک) مشاهده می شود. شکلD: درگروه دریافت کننده کلرید کادمیوم و 150mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی هپاتوسیت های افزایش نسبی داشته با این وجود کاریولیز(پیکان) مشاهده می گردد. هم چنین تعداد سلول های التهابی(فلش باریک)، انسداد سینوزوئیدی(ستاره) و نکروز(فلش پهن) کاهش یافته است. شکلE: درگروه دریافت کننده کلرید کادمیوم و 300mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی تعداد هپاتوسیت افزایش یافته و کاریولیز مشاهده نمی گردد. تعداد سلول های التهابی(فلش باریک) به شدت کاهش یافته و انسداد سینوزوئیدی و نکروز مشاهده نمی گردد. شکلF: درگروه دریافت کننده کلرید کادمیوم و 450mg/kg عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی بافت طبیعی و سالم کبد به همراه هپاتوسیت های نرمال(پیکان) مشاهده می شود.
بحث ونتیجه گیری
نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که میانگین غلظت سرم ALT ،ALP ، بیلی روبین ،LDH و GGT در تمام گروه های تجربی دریافت کننده کلرید کادمیوم و عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی وکلرید کادمیوم نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت سرم AST در گروه های تجربی دریافت کننده 3 و2 نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم کاهش معنی داری نشان داد. میانگین غلظت پروتئین توتال و آلبومین سرم در گروههای تجربی 3 و 2 نسبت به گروه دریافت کننده کلرید کادمیوم افزایش معنی داری نشان داد( 05/0 P≤). این بدان معنی است که عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گل ساعتی دارای اثرحفاظتی موثری بر صدمه کبدی القا شده توسط کلرید کادمیوم می باشد. بررسیهای بافت شناسی نیز این نتایج را تایید کرد. ازجمله ترکیبات موجود در بخش های هوایی گل ساعتی کریزین می باشد. در مطالعه Balta و همکاران در سال 2015 مشخص گردید که کریزین فیبروز کبدی القاشده توسط تتراکلرید کربن را به وسیله مهار فعالیت سلول های ستارهای کبدی و تکثیر سلولی را از طریق مسیرTGF-B1/Smad معکوس می کند. این نتایج پیشنهاد می کند که کریزین ممکن است در معکوس کردن پیشروی فیبروز کبدی مفید باشد و ممکن است یک داروی جدید موثر در درمان بیماری های مزمن کبدی باشد(7). در مطالعه Pushpavalli و همکاران در سال2010 تاثیر کریزین بر مسمومیت کبدی القاشده توسط D-گالاکتوزآمین در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. موش های دریافت کننده D-گالاکتوزآمین، افزایش در فعالیت علائم مسمومیت کبدی شاملAST,ALP,ALT,GGT را نشان دادند. D-گالاکتوزآمین، دارای اثرات منفی بر پروتئین تام سرم، آلبومین و نسبتA/G می باشد. درمان موش ها با غلظت های مختلف کریزین منجر به بهبود معنیدار غلظت سرمی پروتئین و کاهش علائم مسمومیت کبدی گردید. اثرات کریزین قابل مقایسه با سیلی مارین می باشد(21). در مطالعه Sathiavelu و همکاران در سال2009 نشان داده شد که القا کریزین در موش های با صدمه القاشده توسط اتانول به طور معنی داری سطوح سوبسترا واکنشی تیوباربیتورات و هیدروپراکسید لیپید را کاهش داده و فعالیت دیسموتاز پراکسید، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز وگلوتاتیون رودکتاز و گلوتاتیون-s-ترانسفراز، سطوح گلوتاتیون احیا و ویتامینE را در بافتها و گردش خون در مقایسه با موش های درمان شده با اتانول بدون دریافت مکمل کریزین افزایش داد. نتایج یافته های بیوشیمیایی با تغییرات بافتی کبد مطابقت و ارتباط دارد(27). در مطالعه Pushpavil و همکاران در سال2010 اثر حفاظتی کریزین بر کبد و وضعیت آنتی اکسیدانتی در هپاتیت القاشده توسط D-گالاکتوزآمین در موش های صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. مسمومیت کبدی القا شده با D-گالاکتوزآمین به وسیله افزایش فعالیت آنزیم های کبدی ALT,AST,ALP,GGT، فرآیند پراکسیداسیون لیپید و کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانتی پلاسما و اریتروسیت ها و بافت ها تظاهر پیدا می کند. درمان با کریزین فعالیت آنزیم های کبدی و محصولات پراکسیداسیون لیپید از جمله سوبسترات واکنشی تیو باربیتوریک اسید و هیدرو پراکسید و سطوح آنتی اکسیدانت های غیر آنزیمی ویتامینE، C و گلوتاتیون را کاهش داد و فعالیت آنزیم های خنثی کننده رادیکال های آزاد دیسموتاز سوپراکسیداز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز را افزایش داد. این یافته ها اثبات کرد که کریزین به عنوان عامل آنتی اکسیدانت و حفاظت کننده کبدی برعلیه مسمومیت کبدی القاشده توسط D-گالاکتوزآمین عمل می کند(21). در مطالعهRahman و همکاران در سال2012 مشخص گردید که کریزین مسمومیت کبدی القاشده توسط سیسپلاتین را ازطریق تصحیح استرس اکسیداتیو و پاسخ التهابی در موش های صحرایی تسکین می بخشد(24). ازجمله ترکیبات موجود در بخش های هوایی گل ساعتی اورینتین می باشد. در مطالعه Uma Davi و همکاران در سال2000 مشخص گردید که اورینیتین دارای اثرات حفاظتی بر مسمومیت کبدی القاشده توسط اشعه می باشد. احتمالاً اثر حفاظتی اورینتین بر مسمومیت کبدی القاشده توسط اشعه از طریق خنثی کردن رادیکال آزاد اعمال می شود(34). در مطالعه An و همکاران در سال2012 مشخص گردید که اورینتین و ویتکسین دارای اثر آنتی اکسیدانتی بر روی موش های پیر شده با دی گالاکتوز می باشد. اورینتین و ویتکسین سطوح MDA را در کبد کاهش می دهد و از این طریق اثر حفاظتی خود بر کبد را اعمال می کند(5). در مطالعه Sharma و همکاران اثر فلاونوئید اورینتین و آنالوگ های آن بر مسمومیت سلولی در آستر سلول سرطانی کبد سلولهای HePG2 بررسی گردید. گزارشات نشان دادهاند که اورینتین یک عامل ضد سرطانی قوی است که با فعالیت ضد تکثیر سلولی آن بر آستر سلول سرطانی کبد سلول های HePG2 انسان ارتباط دارد ولی مکانیزم عمل آن کاملاً روشن نیست. این مطالعه نشان داد که اورینتین و آنالوگ های آن دارای فعالیت فعالیت مسمومیت زایی کم و فاقد فعالیت مسمومیت زایی بر آستر سلول سرطانی کبد سلول های HePG2 میباشد(30). ازجمله ترکیبات موجود در بخش های هوایی گل ساعتی آپی ژنین میباشد. در مطالعه Zhou و همکاران در سال2017نشان داده شد که آپی ژنین صدمه کبدی القا شده توسط D-گالاکتوزآمین و لیپوپلی ساکارید را از طریق تنظیم افزایشی بیان گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم(PPAR&) و فاکتور2 مرتبط با فاکتور هستهای اریتروئید 2 کبد(Nrf-2) در موش مهار می کند. پیش درمانی با آپی ژنین سطوح بیان پروتئین PPARa، Nrf-2، فعالیت گلوتاتیون رودکتاز گلوتاتیون-s-ترانسفراز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز را افزایش داد(41). در مطالعه Wang و همکاران در سال2017 مشخص گردید که آپی ژنین دارای اثرات حفاظتی بر علیه صدمه کبدی القاشده توسط الکل در موش از طریق تنظیم استرس اکسیداتیو واسطه شده توسط CYP2E1 و بیان ژن لیپولیتیک واسطه شده توسط PPARa می باشد. نتایج نشان داد که موش های درمان شده با آپی ژنین بیان سیتوکروم کبدی، P4502E1، پروتئین های هسته ای کاپا B، محتوی مالون دی آلدئید کبدی و فاکتور نکروز توموری آلفا را کاهش داد ولی سطوح کبدی گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون، گلوتاتیون رودکتاز و گلوتاتیون-S-ترانسفراز را افزایش داد. پیش درمانی با آپی ژنین، بیان پروتئین های PPARa و کارنیتین پلمیتویل ترانسفراز 1 را افزایش داد و بیان پروتئین های دی اسیل گلیسرول اسیل ترانسفراز، فتی اسید سنتتاز و پروتئین متصل به عنصر تنظیم کننده استرول کبدی را کاهش داد(37). در مطالعهTsaroucha و همکاران در سال2016نشان داده شد که آپی ژنین فرآیندهای مرگ سلولی برنامه ریزی شده را مهار کرده و صدمه ایسکمی-رپرفیوژن کبدی را تصحیح می کند(33). در مطالعه Jung و همکاران در سال 2016 مشخص گردید که آپی ژنین سوئ عملکرد لیپیدی، استئاتوز کبدی و مقاومت انسولینی را به وسیله تعدیل پروفایل های نسخه برداری و متابولیک در کبد موش های چاق القا شده با رژیم غذایی با چربی بالا اصلاح میکند(15). در مطالعه Raskovic و همکاران در سال 2017 مشخص گردید که آپی ژنین دارای عملکرد آنتی اکسیدانتی و حفاظتی بر مسمومیت کبدی القائ شده توسط پاراستامول در موش های صحرایی می باشد. درمان با آپی ژنین و پاراستامول پارامترهای مسمومیت کبدی به ویژه فعالیت ALP,ALT را در مقایسه با گروه درمان شده با سالین و پاراستامول کاهش داد. آپی ژنین باعث کاهش تغییرات بافتی کبدی القائ شده توسط پاراستامول گردید(23). در مطالعه Ali و همکاران در سال2014 نشان داده شد که آپی ژنین دارای اثر حفاظتی برعلیه مسمومیت کبدی القائ شده توسط دی اتیل نیتروزو آمین(NDEA) در موش های صحرایی آلبینو می باشد. درمان با آپی ژنین در طرح های وابسته به دوز باعث کاهش غلظت سرمی آنزیم های کبدی ALP,ALT,AST,LDH القائ شده توسط NDEA گردید. برش های بافتی نیز اثرات حفاظتی آپی ژنین را اثبات کرد(3). در مطالعه Yang و همکاران در سال2013 مشخص گردید که آپی ژنین دارای نقش حفاظتی بر علیه صدمه حاد کبدی القائ شده توسط استامینوفن می باشد و مکانیزم آن ممکن است که با تحریک محتوی گلوتاتیون کبدی از طریق افزایش فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز ارتباط داشته باشد(39). ازجمله ترکیبات موجود در بخش های هوایی گل ساعتی لوتئولین می باشد. در مطالعه Zhang و همکاران در سال 2017نشان داده شدکه لوتئولین موجود در رژیم غذایی، صدمه کبدی القائ شده توسط کلرید جیوه را از طریق مهار پیام رسانی Nfr2/NFK-B/P53 در موش های صحرایی تصحیح میکند(40). در مطالعه Domitrovic و همکاران در سال 2008 مشخص گردید که لوتئولین اثر حفاظتی بر مسمومیت کبدی القائ شده توسط استامینوفن و تحریک ظرفیت آنتی اکسیدانتی دارد(12). در مطالعه Tai و همکاران در سال2015 نشان داده شدکه لوتئولین دارای اثرات ضدالتهابی، آنتی اکسیداتیو و ضد استرس شبکه آندوپلاسمی در پاسخ به صدمه کبدی القاشده توسط استامینوفن می باشد(32). در مطالعه Liu و همکاران در سال2014 مشخص گردید که لوتئولین دارای اثرات تصحیح کننده بر استئاتوز و صدمه کبدی القائ شده توسط اتانول می باشد(18). در مطالعه He و همکاران در سال 2016 نشان داده شدکه لوتئولین دارای اثرات حفاظتی برعلیه صدمه القائ شده در سلول های کبدی L02 از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و مهار مرگ سلولی برنامه ریزی شده می باشد(14). به نظر می رسدکه ترکیبات موجود در عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گیاه گل ساعتی ازطریق خنثی کردن رادیکال های آزاد، تحریک فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانتی، کاهش تولید سیتوکینین های التهابی دارای اثرات محافظتی بر مسمومیت کبدی القاشده توسط کلرید کادمیوم باشد. با این وجود تحقیقات بیشتری برای شناسایی و جداسازی ترکیبات فعال درعصاره بخش های هوایی گیاه گل ساعتی( که مسئول فعالیت ضدمسمومیت کبدی آن میباشد) ضروری می باشد. درمطالعات بعدی لازم است که آنزیم های آنتی اکسیدانتی کبدی وتغییرات ملکولی ژنهای ایجادکننده مرگ سلولی نیز مورد بررسی قرارگیرد تا بتوان با قاطعیت بیشتری در مورد اثرات این گیاه بر بهبود مسمومیت کبدی موش صحرایی اظهار نظر کرد.
نتایج این پژوهش نشان داد که احتمالاً تجویز عصاره هیدروالکلی بخش های هوایی گیاه گل ساعتی دارای اثرات محافظتی بر مسمومیت کبدی القائ شده توسط کلرید کادمیوم می باشد. با انجام پژوهش های بیشتر در صورت تأیید نتایج فوق افزودن عصاره بخش های هوایی گیاه گل ساعتی به رژیم غذایی افراد مبتلا به سوء عملکردکبدی توصیه می شود.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از همکاری صمیمانه معاونت محترم پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحدکازرون تشکر و قدردانی به عمل می آید.